چه دنیای بی اعتبار بی رحمی 

نه به اغوشی امیدی هست نه به کلام دلنشینی 

گوشم از حرفهای هرزه ی تو خالی پر است 

تنم ارام نمیگیرد.... قرار من کجاست 

تا کجا به دیوار سرد اتاق تکیه کنم و خوابم ببرد 

من که دست به دل خودم گذاشتم و بلند شدم. من که التماس محبت هیچ کس نکردم ... اما تا من نزدیک شدم همه از من دور شدن. 

هوا سرده 

نمیخوام کسی برام کیک تولد بگیره. وقتی مرد نیست بزار همه نامردا برن گم شن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد