روزهای زیادیه نیومدم اینجا! حرف هست زیاد هست... نای گفتن نیست...گفتن و گفتن و نوشتن و نوشتن علاج نشد که نشد حالا مگر سکوت علاج شود. وقتی باد مخاطب باشد خوب است اما علاج نمیشود دردی. پس سکوت باید کرد. حتی منبع درد هم گم شد! اما درد نرفت! درمان کجاست؟ نمیدانم! از این دنیای پیر و کهنه و تاریک هیچی هیچی نمی خوام

ارغوانم انجاست

ارغوانم تنهاست

ارغوانم دارد میگرید

ارغوان این چه رازیست که هر سال بهار با عزای دل ما می اید

ارغوان تو برافراشته باش

تو بخوان