]چشم هایم را بستم و کوچه های رفته را دوباره مرور کردم. شاید پیدا کنم تکه های جامانده ام را. اخر چرا ؟ من که سر مست از شادی و غرور داشتنت دست در دست تو کوچه ها را رفتم ...
حالا لبخندهای استخوانی ام سوغات کدام کوچه بود نمی دانم....