به چه می خندی؟!
یادت باشه که همیشه
همین قلب بی قرار
جای هزار غزل عاشقانه را می گیرد
تو بخند!
تمام ترنه ها فدای یک تبسمت!
خاتون!
***
دلم گرفته است از این روزها دلم تنگ است
میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است
***
چگونه نا تمامی قلبم
بزرگ شد
و هیچ نیمه ای این نیمه را
تمام نکرد
***
تنهایی ام با تو قسمت می کنم
سهم کمی نیست
***
حرفهایی بود از سر دلتنگی.دلتنگی بعد از خنده.
با هیاهوی باد شریک شدم.با گریه ی ابر نیز.با خورشید خندیدم و با رود جوشیدم.با ستاره سوسو زدم و با ماه درخشیدم اما هنوز....تنها هستم.