ما عشق را از میان برده ایم تیشه به ریشه اش زده ایم و در خاک دلهامان تخم نفرت کاشته ایم .مما معنای حقیقی عشق را از میان برده ایم .بی انکه بدانیم عشق هنوز هم با یک نگاه اغاز می شود .بی انکه بدانیم افق عشق وسیع تر از چشمان ماست .هر عشقی زا با غروبی می پنداریم در حالی که وقتی خورشید عشق طلوع کرد دیگر غروب نمی کند .ما عشق را زشت و دهشتناک پمداشتیم ما ان را در میان گل و لای ها دفن کردیم . و صدای مظلومانه اش را نشنیده گرفتیم.چه سنگدل شده ایم ما .چرا چشمه ی اشکهامان گل لبخند هامان خشکیده است.؟
احسنت درست دست گذاشتی رو نقطه اصلی
سلام .هاجر جان
منم دوست ندارم در مورد عشق حرفی بزنم اما خیلی زیبا گفتی
عشقت پاینده
راست میگی هاجر جان. از عشقهای واقعی دیگه خبری نیست.
/رضا.