دیشب رؤیایی داشتم. خواب دیدم بر روی شن‌ها راه می‌روم، همراه با خداوند و به سوی آسمان تمام زندگیم را می‌دیدم. همیشه در تمام گذشته‌ام دو ردپا دیده می‌شد یکی مال من یکی مال خداوند. اما در بعضی جا ها تنها یک ردپا وجود داشت؛ آن جاییکه سخت‌ترین روزهای زندگیم بود. بزرگترین ترس‌ها و رنج‌ها مربوط به آن دوران بود. از خدا پرسیدم: «خداوندا! تو به من گفتی که در تمام زندگی با من خواهی بود. خواهش می‌کنم به من بگو چرا در آن لحظات دردآور مرا تنها گذاشتی؟ » خداوند پاسخ داد: «فرزندم تو را دوست دارم و به تو گفتم که در تمام مدت زندگی با توأم. من هرگز تو را تنها نگذاشتم. هنگامی که در آن روزها یک ردپا دیده می‌شد این من بودم که تو را به دوش‌کشیده‌ام. »    
                                                         

نظرات 1 + ارسال نظر
مینا یکشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:27 ب.ظ http://golemina.persianblog.com

salam ..... kheli ghashang bod. bale khoda hamishe ba mast . be man ham sar bezan khoshhal misham . shad bashi byeeeeeeeeeee

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد