من روی زمینم
اما حرف ادما رو نمیشنوم
میشنوم چرا
کامل خوب دقیق ضبط میکنم
من رو زمینم
اما نمیدونم دقیق زمین کجاست
من روی زمین سیاره ی خودم و دارم
هر شب میرم اونجا از زمین و ادما قایم میشم
اینجا شلوغه
هواش کثیف ه
ادماش بدن
بی معرفتن
جات میزارن
تنهات میزارن
من زمین و توصیف کردم
اما سیاره ی خودم و هنوز نه
چون نمیدونم چه شکلی ه
باید شروع کنم ساختنش
راستش
چرا حال من دوباره بده
چرا حس وهم الود دارم....
چرا همه چی دور و برم یه جوری ه
مثل سایه های رنگی ه
که لمسشون میکنم....
اما نمیکنم....
حسشون انگار از من رد میشه
شدیدا دلم یه آغوش میخواد
دوتا دست
که تنم و نوازش کنه
و مچاله شم تو ّ بغلش و خوابم ببره
و تنم از حرارت تنش گرم شه....