.تلاطم بی قراری دلشوره ...واژه هایی که کنار واژ ه ی اشنای تنهایی به تازگی شناختم. و چیزی که گم کرده ام:ارامش و سکوت.چه

باید کرد؟ به اینها هم مثل تنهایی عادت کرد و خو گرفت؟ "جوینده یابنده است " این دروغ است چون می گردم و پیدا نمی کنم؟ارامش

کجاست؟ سکوت تنهایی من پر از هیاهو شد..دیگر پشت پنجره ام هم سکوت نیست که کبوتری بنشیند و کو کو  کند.می نشست  و کو کو می

کرد شاید او هم به دنبال ارامش بود و پیدا کرد و رفت.و حالا من جای خالی او را نگاه می کنم و به یاد او کو کو کی کنم .شاید منم  پیدا کردم

!...