چند وقتی هست  حتی نیم نگاهی به اینجا نکردم.  روزهای پر تلاطم قبلی تموم شد و روزهای پر هیجان جدید شروع شد. من بزرگ تر شدم. زندگی من به زندگی کسی گره خورد و زندگی او هم همچنین. راه و مسیر یکی شد .. و همه چی یکی... ما در عین خود بودن ما شدیم...

همه چیز شیرین...

*****

گاهی دلتنگ می شوم (هنوز هم) ....!! چرا؟!!

نظرات 2 + ارسال نظر
صالحه چهارشنبه 20 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:20 ق.ظ

سلام خانوم !!!! بابا یکی !!:) ..خوبی؟ اهان.. خوب حالا که یکی - دو تایی شدی ..باید بگم ..خوبین ؟؟؟؟ هاجر۲ ... :)) نه؟ چه خبر ها ؟ خوب ما کی شیرینی عروسی می خوریم ؟؟؟ ها؟
فکر نکنی که می تونی در بری؟ ابرو برات تو دانشگا ه نمی ذارم تگه ندی.. گفته باشم..از حاج اقا تون پول می گیریمیای شیرینی می خری..می بینی زندگی چه قدر خرج داره ؟؟
ای بابا .... عجبا ... دختر مردم دو تا شد... دهن ما شیرین نشد .... عجب روزگاریه ..... همین سلام کردیم که بریم.... امتحانات خوب بود؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
خواستم این اخری رو بگم تا خنده رو لبت خشک شه.. اخه آزار دارم
:))......

سوشیانس عج الله سه‌شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:09 ق.ظ http://sooshians.ir/weblog

یا محبوب.
سلام. مبارکه. انشا الله که به سلامتی و میمنت و خوشبختی.
یا حق!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد