اینجا غربت است... ای در وطن خویش غریب...قلبت که گلوله ی آتشی بود را در دست گرفتی امشب و به سوی آسمان بلند کردی... باران رحمت را در این بیابان بر این قلب گداخته ات حس می کنی؟
گریه ام را ،غصه ام را، در درونم نگه می دارم تا کس نداند دردم را...
گریه ام را ،غصه ام را، در درونم نگه می دارم
تا کس نداند دردم را...