اینجا غربت است... ای در وطن خویش غریب...قلبت که گلوله ی آتشی بود را در دست گرفتی امشب و به سوی آسمان بلند کردی... باران رحمت را در این بیابان بر این قلب گداخته ات حس می کنی؟

نظرات 1 + ارسال نظر
فائزه جمعه 12 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:21 ق.ظ

گریه ام را ،غصه ام را، در درونم نگه می دارم
تا کس نداند دردم را...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد