در فاصله ای دور

امشب ترسی خسته از روزگار در دلم نشسته است  که نمی دانم از چه و از کجاست . دلم ناکجا اباد نوشته هایم را می خواهد تا ذهنم را مثل همیشه انجا ببرد . ناکجا ابادی که در انتهای یک جاده ی تاریک می درخشد و شاهزاده کوچولو سوار بر قطاری که به اندازه ی تاریخ عمر دارد و پیر و کهنه شده است امید رسیدن دارد . ناکجا ابادی که نمی دانم چگونه است هر چه هست مثل روزگار ما و شهر ما نیست . خود هر چیز در ان جاست نه سایه هایش. ما با سایه ها زندگی می کنیم . خود ها خودشان را پشت سایه شان پنهان کرده اند. شاهزاده کوچولو از سایه های کور و خسته و پر اضطراب می ترسد . از دغدغه های تلخ سایه ها ...دلش دغدغه ی شیرین می خواهد اما نمی داند چیست و چه شکلی است . شب ها صبح نشده از خواب بر می خیزد و جاده همچنان تاریک است و فاصله تا ناکجا اباد نامعلوم...ناکجا اباد چه شکلی است؟


                

نظرات 12 + ارسال نظر
مروارید چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:16 ب.ظ

به نام او
سلام.
خیلی قشنگ بود.
مخصوصاً این قسمت :«پیر و کهنه شده است امید رسیدن دارد ».
مرسی که اومدی وبلاگم.

زهرا جمعه 27 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:36 ب.ظ

سلام عزیز من
اومدم.
این کلمه های خسته و بوی نا گرفته رو ممنوع میکنم استفاده کنی!
اصلا ممنوع میکنم هر نوع واژه ی غم باری رو تا دو هفته استفاده کنی!
دوهفته خوبه دیگه؟ واسه تجربه ..خسته هم نمیشی!حوصلتم سر نمیره! اجازه نداری خسته باشی.اجازه نداری غیر از جملاتی که بار معنایی امید و شادی دارند چیز دیگه ای استفاده کنی..
آرامش و یک دنیا عشق.این دو تا رو گفتم که یادت بندازی. هر لحظه هر آن
د ووووووو س ت دا ر م !

علی شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 04:24 ب.ظ http://ali3pot.blogspot.com/

آقای غفاری توی بلوار کتک خورد عمامه اش هم افتاد
بعد اومد نشست تا نفسش جا بیاد
بعد هم راه افتاد به سمت چهارراه ولیعصر مردم هم به دنبالش...

رهگذر چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:17 ق.ظ http://rahgozareshab.blogfa.com

قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت بر آب
دور خواهم شد ازین خاک غریب..
پشت دریاها شهریست: که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است.
پشت دریاها شهریست: که در آن وسعت خورشید به اندازهء چشمان سحر خیزان است!
پشت دریاها شهریست:
قایقی باید ساخت...!

بشرا چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:30 ق.ظ http://2341387.blogfa.com

. .. . . . . .*** . . * . . *****
. . . . . . . . . . .** . . **. . . . .*
. . . . . . . . . . ***.*. . *. . . . .*
. . . . . . . . . .****. . . .** . . . ******
. . . . . . . . . ***** . . . . . .**.*. . . . . **
. . . . . . . . .*****. . . . . **. . . . . . *.**
. . . . . . . .*****. . . . . .*. . . . . . *
. . . . . . . .******. . . . .*. . . . . *
. . . . . . . .******* . . .*. . . . .*
. . . . . . . . .*********. . . . . *
. . . . . . . . . .******* . ***
*******. . . . . . . . .**
.*******. . . . . . . . *
. ******. . . . . . . . * *
. .***. . *. . . . . . .**
. . . . . . .*. . . . . *
. . . . .****.*. . . .*
. . . *******. .*. .*
. . .*******. . . *.
. . .*****. . . . *
. . .**. . . . . .*
. . .*. . . . . . **.*
. . . . . . . . . **
. . . . . . . . .*
. . . . . . . . .*
. . . . . . . . .*


,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
...`’•,,•’.. مهربونم من به روزم.... منتظر گرمای حضورتم

بشرا چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:52 ب.ظ

عشششششششششششششششق منی دختررررررررررررررررررررررررررررررررررر

[ بدون نام ] چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:00 ب.ظ http://koorzehn.blogfa.com

نا کجا آبادی وجود ندارد.

علیرضا رشوند جمعه 3 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:42 ق.ظ http://www.az-hame-ja.blogfa.com

سلام

تا به حال خودتونو جای یه برگ گذاشتید

برگی که تو بهار و تابستون بهترین اوقات زندگیشو می گذرونه

اما پاییز .......

از درخت جدا می شه و به زمین می افته

حس می کنید چه احساسی داشته باشه

در همین مورد یه آهنگ تو این پست واستون گذاشتم

امیدوارم خوشتون بیاد

آپم

به خلوتسرای من قدم رنجه کنید

موفق باشید

یا علی مدد

شازده چهارشنبه 8 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:40 ق.ظ http://motaleateman.persianblog.ir

کاش میشد شاهزاده کوچولو را پیدا کنیم و به سنت اگزوپری خبر بدیم که شازده ی تو رو دیدیم
حتما خیلی خوشحال میشه
و حتما اشک میریزه

مریم چهارشنبه 15 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:55 ق.ظ http://lahzeh.blogsky.com

سلام هاجر جانم.
چه حس خوبی داشت دل نوشته ات.
می دانم چه روزهای شلوغی را پشت یر می گذاری.به امید روزهای خوب بعد از ۱۲ آبان!

بشرا چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:38 ب.ظ http://2341387.blogfa.com

شادباش....
شادی های زندگیت تازه از امروز شروع می شه خانومم
فوران شادی دیشب توی نگاه مهربونت خودنمایی می کرد و این بهترین دلیل برای عاشقی های توست

زیباترین سپید پوش بر تخت نشستنت مبارک

دوست دارم گل دختر

یه دنیا آرزوی قشنگ
هم برای تو هم برای شاهزاده ی رویاهات می فرستم به آسمون

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:25 ب.ظ http://kaveer.blogsky.com

(( تو از خانه ات دور افتاده ای - ای کاش می توانستم این را باور نکنم - و به آلپ پوشیده از برف نگاه می کنی و به راین یخ زده...

آه ای سنگدل... تنها... بی من!

مبادا که جنگل تو را آزاری رساند. مبادا که یخ های ناهموار پای نازکت را رنجه کند.)) ویرژیل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد