تقویم همیشه یک چیز سرگرم کننده است... اتفاقات روز های اینده و شمارش روزها برای رسیدن به انها...همه چیز را علامت می زنم و پیش بینی و تنظیم همه چیز اما از یک ناریخ ها و روزهایی که می گذزد دیگر حوصله ی شمارش ندارم و حس می کنم گذرشان از دستم خارج است...
ولوله ی روزهای در پیش را حس می کنم در بدنم... شادی بخش است ... ا
اما باز هم گاهی دیگر با نگاه کردن به روزها شوقی نمی بینم در خودم و اسراری به چیزی ندارم...
رها در باد... پری کوچک رها در باد که دل سپرده است و خود را به باد رها کرده .. بالهای کوچکش قدرت پر زدن در باد را ندارد....باد انقدر برود تا از این روزهای دوری و دلتنگی بگذرد ...از ÷ر زدن در روزهای تقویم خسته شده است.....