وقتی گیر کنی...

جدال بین دل و عقل و برنده ی همیشگی عقل.وقتی که عقل حاکم شود و دل محکوم .وقتی عقل پا روی دل می گذارد و سوار  شانه های دل می شود.وقتی که  عقل چوپان  شد و دل بره و از ان وقت دل  با  نی چوپان عقل می رقصد.ارام و سر به زیر هر جا عقل می رود  دل به دنبالش می رود.و دل اشک می ریزد و عقل نگاه می کند .دل شکوه می کند و دل سکوت.تابع تابع بی چون و چرا.عقل قدم بر میدارد و دل دنبالش میدود .و دل اینگونه ارام ارام میمیرد.عقل حامی دل است اما...و در این بین من محکوم ترینم وسط جدال عقل و دل...اه...اه ...که عقل دل ندارد و دل عقل. 
نظرات 6 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:13 ب.ظ http://golayepune.blogsky.com

سلام
خلیلی جالب بود
اخیلیییییییییییییییییییییی

فرناز پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:51 ب.ظ http://tamanaye-del.blogfa.com

سلام
خیلی متن جالب و قشنگی بود .
متاسفانه تا بوده همین بوده : جدال بین عقل و دل
ولی بهتره همیشه از عقل پیروی کنیم . لااقل دلمون نمی شکنه
ولی پای دل که وسط باشه : همه ضرر می بینن
دوست داشتی به تاریکترین نور هم سری بزن
برقرار باشی

نوید پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:18 ب.ظ http://love-4-love.blogfa.com

سلام
وبلاگ قشنگی داری
به من هم سر بزن
موفق باشی.....

سعید کریمی جمعه 23 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:44 ق.ظ

باید اعتراف کنم من اغلب. با احساس جلو رفتم. شاید اینجوری لذت بخش تر بوده

بشرا دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:52 ق.ظ

هاجر محشر بود...... گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم. گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم، گفتم من فقط ناراحت میشم. گفتی من بجز تو به کسی فکر نمی کنم، گفتم اتفاقا من به خیلی ها فکر می کنم. گفتی تا ابد تو قلب منی، گفتم فعلا تو قلبم جا داری. گفتی اگه بری با یکی دیگه من خودمو می کشم، گفتم اما اگه تو بری با یکی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف رو خفه کنم. گفتی ... ، گفتم... . حالا فکر کردی فرق ما این هاست؟ نه!فرق ما اینه که: تو دروغ گفتی من راست....

خدای گونه ای در تبعید... چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:38 ب.ظ

دلیل آرزو مرگ یکی مثل هاجر چی می تونه باشه؟ بهم بگو. بگو که چی می تونه باعث این فکر شده باشه تو قلب کسی که از نوشته هاش پیداست اندازه ی آیینه ها دلش صافه؟
چی می تونه باعث این شده باشه؟ هر چند گاهی وقتا مرگ و نبودن دنیایی داره که هیچکدوم اونایی که حس تو رو تجربه نکردن نمی تونن بفهمنش. این تجربه تلخ شیرین رو داشته م و دوست دارم بدونم تو چرا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد